رسانه‌ها با مغز شما و کودکانتان چه می‌کنند؟


رسانه‌ها با مغز شما و کودکانتان چه می‌کنند؟



رضا بژکول - روزنامه نگار

 ما هر روز با انبوهی از اخبار از سوی رسانه ها مواجه هستیم که به ما خبر های عجیب می دهند ، حتی القاء
می کنند دنیا چه جای عجیب و حتی خطرناکی برای زندگی کردن است ، اقتصاد تا چه اندازه ورشکسته است ، در اخبار فقط از کشتار و غارت و بدبختی خواهید شنید ، زیرا این ها اخباری هستند که می فروشند و هر قدر بیشتر به
آن ها پرداخته شود ، میزان فروش آنها بالاتر خواهد رفت و برنامه های تلویزیونی بیننده بیشتری خواهد داشت!!
آن ها برای اینکه توجه شما را به خود جلب کنند
گاهی شما را شوکه می کنند .زمانی که شوکه شدید در حالت نیاز برای بقا قرار می گیرید و با دقت آنها را دنبال می کنید .
این روند سال هاست ادامه دارد ،تاکنون این رسانه ها هیچ چیزی که بتواند زندگی شما را مورد تهدید قرار بدهد منتشر نکرده اند ؛ اما گاهی حالتی را به وجود آورده اند تا شما از زندگی در این دنیا وحشت داشته باشید .
حقیقت این است که در دنیا میلیون ها اتفاق رخ می دهد و آنچه رسانه ها از این میان انتخاب
می کنند ، تعدادی معدود در برابر میلیون ها اتفاقی است که رخ می دهد .(اتفاقات خوب در دنیا آن قدر وسیع است که می تواند زندگی خیلی از انسان ها را دگرگون کند ) خبرهایی که می تواند موجب شود شما بیشتر بترسید ،
بیشتر شوکه شوید و بیشتر در برابر تلویزیون بنشینید ! و آنها این خبرها را در طول روز چندین بار صبح ،ظهر و شب به گوش شما می رسانند تا توجه شما را بیشتر به این نکته جلب کنند که دنیا جنگ است و خونریزی و کشتار و ویرانی !
هر قدر توجه شما به این موضوعات بیشتر جلب شود ، بیشتر تمایل خواهید داشت خبرهای مربوط به آن ها را دنبال کنید ، از زوایای گوناگون با جزئیات بیشتر و همراه با تفاسیر خبر و آن چیزی که در حقیقت رخ می دهد این است که آنها در این میان آگهی های گران تری خواهند گرفت ، زیرا در این میان آن ها آن قدر آگهی به شما نشان خواهند داد که باور کنید چیزهای را باید بخرید که نیاز ندارید !
چرخه ای که می تواند به نفع ما بچرخد ، در جهت عکس به جریان افتاده است ، یعنی آن ها آنچه را می خواهند به ذهن ما وارد می کنند ،
شما به آن چیزها می اندیشید که آن ها
می خواهند! وهمانی را خواهید خواست که
آن ها در نظر دارند و از این رو زندگی خود را
به گونه ای خواهید ساخت که به نفع آن ها باشد و در آمد بیشتری را به جیب آن ها سرازیر کند ، نه
شما ! بنابراین هرچیزی که توجه و نقطه تمرکز شما را کنترل کند ، زندگی شما را هم کنترل خواهد کرد و زندگی شما به راهی خواهد رفت که به آن نگاه می کنید .
اگر هر روز به اخبار رسانه ها گوش می‌کنید ، زندگی تان سوی همان بدبختی هایی سوق خواهد یافت که به آن ها خیره شده اید . اگر هر روز به شوهای تلویزیونی که پخش می شود نگاه می کنید زندگی تان به همان اندازه دچار تلاطم و پوچی خواهد بود .
بیایید کودکانتان را از این شوها و برنامه سراسر منفی و جنگ و خونریزی برهانید و به جای اینکه دستگیره تلویزیون یا ماهواره را به آنها بدهید به آن ها کتاب های داستانی، تاریخی ، واقعی و زندگی جمعی را تقدیم کنید تا از آثار زیان بار خبرهای پوچ رهایی
یابند.
رسانه ها با بودن و نگاه ما درآمد کسب
می کنند ، آگهی پخش می کنند و پول پارو می کنند اما برنامه ای که کودکان ما را به حال و آینده امیدوار کنند چیزی برای گفتن ندارند . تلاش کنیم برنامه هایی را انتخاب کنیم که درآن برنامه نه به خشونت ، نه به دروغ ، نه به جنگ و
نه به خونریزی و دعواهای تخدیر کننده باشد . مستندهای طبیعی ، زندگی حیوانات ، شگفت های جهان ، نوآوری های روز علمی ، بحث های روانشناسی و اجتماعی همراه با تکثر نگاه ها ، مسایل علمی و خبرهایی در باره جشن ها و پایکوبی ها و نگاه های مثبت زندگی در داخل
و خارج را برای کودکان خود انتخاب کنید تا از کودکی خود لذت ببرند و آن را تجربه نمایند و شما نیز حس خوب زندگی را لمس کنید .
برنامه رسانه ها را با دقت انتخاب کنید اگر چه بهتر است بیشتر کتاب بخوانید و کودکان خود را نیز به کتاب، موسیقی، ورزش، طبیعت گردی، انسان دوستی، حیوان دوستی، رعایت حقوق شهروندی و کلا مطالعه برای بهتر زیستن و بهتر شدن سوق دهید و چنانچه لازم شد مسایل روز کشور را با نگاه های بهتر و انتخاب های گزینشی نیز آگاه کنید .
نکته :
بخشی از متن ، از کتاب دارن هاردی با عنوان "استثنا باشید!" انتخاب شده است .

روزگار سیاه «چای» در کشور رضا بژکول روزنامه نگار

چای، گیاهی است که در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری همراه با رطوبت و بارندگی‌های مناسب در خاک‌های اسیدی رشد می‌کند و چین، بزرگ‌ترین زادگاه چای با 80 میلیون چایکار و دو میلیون هکتار باغ، بیشترین چایکار را در جهان داراست.



چای، گیاهی است که در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری همراه با رطوبت و بارندگی‌های مناسب در خاک‌های اسیدی رشد می‌کند و چین، بزرگ‌ترین زادگاه چای با 80 میلیون چایکار و دو میلیون هکتار باغ، بیشترین چایکار را در جهان داراست. در حال حاضر پنج میلیون تن چای در جهان تولید می‌شود که از لحاظ سرانه مصرف، کشورهای انگلیس ،ترکیه، روسیه، نیوزلند، مصر، لهستان و ژاپن با بیش از دو کیلو گرم در سال در رده‌های بالا قرار دارند.

چای در کنیا و سریلانکا منبع اصلی تامین ارز کشور و دومین منبع اشتغال است. این محصول در30 کشور جهان کشت می‌شود که از نظر تولید، چین و هند و سریلانکا بیشترین تولید و صادرات را دارا هستند. چین، هند و اروپا بزرگ‌ترین مصرف‌کننده چای در جهان هستند اما کشت چای در ایران به 110 سال پیش باز می‌گردد که ابتدا در استان گیلان (لاهیجان) و سپس مازندران، کشت آن ‌شروع شد.
 
روزگار سیاه چای

گیلان سرآمد کشت چای

آغاز تولید چای در ایران به سال 1279 شمسی باز می‌گردد که توسط کاشف السلطنه به ایران و لاهیجان وارد شد.

او به خوبی توانست بذر و نهالش را به ایران وارد کرده و تمام وقت خود را صرف تولید چای کند. براساس آمارهای اعلام شده از سوی رییس سازمان چای، استان‌های گیلان و مازندران در حال حاضر بین 25 تا 28 هزار هکتارباغ چای را دارا هستند که 90 درصد این باغ ها در استان گیلان و شهر لاهیجان واقع شده است.

برداشت برگ سبز چای از باغ‌های شمال کشور در سه چین بهاره، تابستانه و پاییزه صورت می‌گیرد که چین بهاره از اوایل اردیبهشت، تابستانه از نیمه دوم خرداد و چین پاییزه در شهریور و مهرانجام می‌شود .

مقایسه درآمد چایکاران و گندمکاران

در گذشته نه چندان دور یعنی سال 57 درآمد چایکاران دو برابر گندمکاران بود اما امروزه درآمد، کشت و خرید برگ آن به پایین‌ترین سطح خود رسیده است.

از سال 82 تا سال 93 سطح چایکاری از 32هزارهکتار به 20 هزار هکتار با توان تولیدی‌و مقدارتولید آن از 48 هزارتن به کمتر از 24 هزار تن در سال رسیده است. اما طبق گفته دکتر محمدولی‌روزبهان، رییس سازمان چای کشور در فصل زراعی گذشته ،107 هزار و 500 تن برگ سبز چای به ارزش اقتصادی افزون بر دو هزار میلیارد ریال از چایکاران خریداری شده است. از قدیم گفته‌اند که چای هم‌سنگ نقره برای جهانیان ارزش دارد اما امروزه به دلیل سهل‌انگاری مسئولان و بی‌رغبتی بعضی چایکاران، در بعضی روستاها تغییر کاربری داده و نسبت به گذشته کاهش چشمگیری داشته است.
 
روزگار سیاه چای

دوران طلایی تولید چای

بر اساس آمار ارائه شده، بیشترین تولید چای در کشور و دوران طلایی آن به سال 70 باز می‌گردد که تولید آن به مرز 70000هزار تن چای خشک رسیده بود. در حال حاضر 28 هزار هکتار باغ چای در دو استان گیلان و مازندران قرار دارد که تنها 21 هزار هکتار مورد بهره برداری قرار می‌گیرد.

صنعت تولید چای درآمد بیش از 50 هزار خانواده را در خود جای داده است که به همراه شاغلان در کارخانه‌های چای کشور، حدود 80هزار خانوار را به طور مستقیم و غیرمستقیم تغذیه می‌کند.

گردش مالی بازار چای

یکی از بزرگ‌ترین مزایای چای، تعامل خاصی است که باغات چای با طبیعت و حفظ محیط زیست و جلوگیری از فرسایش خاک و تنوع زیستی دارند زیرا کاشت در بیشتر باغات چای به صورت دیم‌صورت می‌گیرد. در آمار دیگری، چای ایران از لحاظ سطح زیر کشت در رتبه پانزدهم و از لحاظ مصرف رتبه دوازدهم را داراست (حدود4/1 کیلو گرم ) و مصرف آن در سال 110 هزار تن است .با توجه به مصرف 110 هزار تنی و تولید 25 تا 28 هزار تنی، واردات چای امری گریزناپذیر است. آنچه گویاست، واردات قانونی سالیانه چای 700 میلیارد تومان ‌و گردش مالی بازار چای در ایران بیش از 3000 میلیارد تومان است. اما در سال 95 مبلغ خرید برگ سبز چای 234 میلیارد تومان بوده است .

موانع موجود

فارغ از اینکه تولید چای در سال چقدر بوده و مسئولان با چه نگاهی به آن می‌نگرند، نباید به موانعی که سر راه آن قرار دارد بی‌توجه بود، درحال‌حاضر تولید این محصول در شمال کشور با مشکلات ومحدویت‌های فنی و تکنیکی مواجه است.
 
از نظر کیفیت سنتی و رایج کاشت، داشت و برداشت بوته و برگ چای، فیزیک خاک که غیراسیدی بوده، شیب دار بودن بیشتر باغات چای که باعث افت و کاهش آبدهی و عدم تثبیت خاک و کوددهی مناسب می‌شود، آب و هوای منطقه به علت دیم بودن، نبود باران در همه مواقع ‌به‌ویژه تابستان و سایر موارد جنبی مانند حمل و نقل به کارخانه‌ها، فرسودگی ماشین آلات ، از طرف دیگر تکنولوژی تولید کارخانه های تولید چای، مساله قانون نسبی را بسیار مطرح می‌کند؛ یعنی اگر قرار باشد در دنیایی با اقتصاد آزاد و تبادل منابع و تولیدات زندگی کنیم، باید محصولی را تولید کنیم که در کیفیت و قیمت تمام شده نسبت به سایر تولید کنندگان، در دنیا از مزیت نسبی برخوردار باشد. به معنی دیگر چای تولید شده ما هم در کیفیت بخش کشاورزی و هم در فرآوری و تولید صنعتی ، دارای کیفیت و قیمت تمام شده پایین‌تر باشد تا ضمن تامین ذائقه مصرف‌کننده داخلی در رقابت با چای وارداتی بتواند موفق باشد.
 
روزگار سیاه چای

مزایای حمایت از صنعت چای و چایکاران

جدا از مشکلات بیان شده، پرسشی که برای هر گردشگر و یا تولیدکننده چای به‌وجودمی‌آید این‌است که حمایت از چایکاران، چه منافعی را برای ایران و خطه‌هایی که در کشور چای در آن تولید می‌شود، دارد ؟

در این زمینه باید گفت حمایت از صنعت چای باعث تقویت اشتغال و حفظ اراضی می‌شود. از سوی دیگر باعث جلوگیری خروج ارز بیشتر از کشور شده و موجب حفظ محیط زیست و طبیعت زیبای آن می‌شود.

همچنین حمایت از این صنعت باعث رونق اقتصادی غیرمولد و مصرفی در منطقه و جذب بیشتر گردشگران به ایران می‌شود. حمایت و تصویب قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از تخریب و تغییر کاربری باغات چای ، باعث خوشحالی چایکاران در منطقه شده و سلامت شهروندان را در مقابل چای وارداتی تضمین می‌کند.

از طرف دیگر حمایت از چایکاران باعث تقویت نیروهای روستایی در ماندن در روستاها و انگیزه بیشترآنان در تولید بهترو بیشتر می شود و از تخریب بافت سنتی و ماندگار روستاها جلوگیری می‌کند.

بر این اساس دولت موظف است ضمن حمایت کامل از تولید چای داخلی، تسهیلات لازم مانند وام های درازمدت با بهره‌های کم یا تسهیلات غیرنقدی تاثیرگذاردر روند زندگی و کار را در اختیارتولیدکنندگان قرار دهد تا این محصول 110ساله که با مشقت و سختی‌های فراوان از گذشته دور، دست به دست شده و به ما رسیده، به فراموشی و نابودی کشیده نشود.

امید آنکه با واردات بی رویه چای، این محصول معطر دچاربیماری تخریب و تهدید نشود و دولت با پرداخت‌های به‌موقع طلب چایکاران، دربهبود این صنعت دیر پا گامی موثر بردارد.این در حالی است که چای ایرانی هرگز از سفره ایرانی‌ها جدا نخواهد شد، مگر اینکه ما با دست‌های خود و یا سوءمدیریت‌ها آن را از سفره‌های‌مان جدا کنیم.

برنج از تولید تا رنج واردات

      برنج از تولید تا رنج واردات


آیا واردات بی رویه برنج خیانت به کشاورزان نیست؟!


مقاله مشترک  :  رضا بژکول      روزنامه نگار        دکتر ابراهیم آذر پور  پژوهشگر و نویسنده 

کشاورزی در هر کشوری رکن اساسی برای استقلال سیاسی، اقتصادی و تامین معاش مردم است. معاشی که به سختی کسب می شود و به راحتی از دست می رود. یکی از این اقلام در کشاورزی، تولید برنج است که کاری پر رنج، طاقت فرسا، سخت و شکننده است.

در ایران با توجه به آمارهای داده شده در حدود ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تن برنج تولید می شود، که با احتساب کشت برنج راتون این مقدار از تولید به ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تن می رسد.

حال اگر بخواهیم سرانه مصرف برنج در کشور را محاسبه کنیم ایران در سال مصرف کننده حدود ۳۶ تا ۳۸ کیلوگرم (معادل حدود صد گرم در روز) است.
یعنی ایرانیان در داخل چیزی حدود ۳ میلیون تن برنج مصرف می کنند که با تولید برنج دو میلیون خرده ای داخل نیازمند واردات تا سقف ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تن می باشد.
اگر به امار گمرگ که منبع موثقی برای ارزیابی دادهای ماست بنگریم، در سال ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ بترتیب واردات برنج ۷۴۶ و ۸۴۰ هزار تن بوده است. اگرچه این واردات نسبت به سالهال ۹۱ و ۹۲ (حدود دو میلیون تنی) کاهش چشمگیری داشته، اما باز بالاتر از نیاز جامعه و شکسته شدن بازار داخلی در یک فرایند زمانی شده است، و هنوز باور نداریم که واردات بی رویه برنج خیانت به کشاورزان شالیکار است.
براساس آنچه که شنیده می شود تا پایان مهر ماه سال ۹۶ واردات یک میلیون تنی برنج (بیش از یک میلیارد دلار) به کشور صورت گرفته و این سیر صعودی موجب گردیده که برنج وارداتی در صدر فهرست کالاهای وارداتی قرار گیرد و از لحاظ وزنی افزایش ۷۵ درصدی و از لحاظ ارزشی افزایش ۹۶ درصدی را تجربه نماید. به نظر می رسد که آمار فوق برای کشوری که تولید کننده برنج است، شکننده و تأثیر گذار در روندهای پیش رو هم در تولید و هم در کاهش انگیزش برای کشاورزان باشد.
با یک محاسبه سر انگشتی چنانچه بخواهیم واردات هر کیلو برنج را با قیمت حدود یک دلار فرض کنیم (با ارز مبادله ای ۳۵۰۰ تومان) اختلاف فاحش سود واردات کنندگان بی رویه برنج را نسبت به کشاورزان شالکیار مشاهده خواهیم کرد. که این روند می تواند آسیب جدی به کشاورزان ما که صدها هزار نفر را شامل می شود بزند. به دلیل اینکه قیمت برنج وارداتی از قیمت تضمینی برنج برای تولید داخلی هم کمتر است.
جالبتر اینکه که اختلاف فاحشی در آمارهای سرانه مصرف برنج داده شده بین وزارت جهاد کشاورزی، وزارت بازرگانی، انجمن برنج و انجمن وارد کنتدگان برنج وجود دارد که گاهاً دیده می شود که رقمی در حدود ۳۶ تا ۴۰ کیلوگرم می باشد که خود این می تواند به واردات برنج بیشتر از مقدار لازم کمک نماید.
کاهش تعرفه واردات برنج در ماههای اخیر از ۴۰ به ۲۶ درصد و حذف موقتی عوارض ۵۰۰ تومانی برای هر کیلو برنج با دلایل کاهش قیمت جهانی برنج، کمبود برنج در بازار، افزایش قیمت و قاچاق برنج و … به افردای که دنبال واردات برنج برای سودجویی و کسب منافع شخصی هستند کمک می کنند تا کار خود را توجیه نمایند.
محود حجتی (وزیر محترم جهاد کشاورزی) هنگام رأی اعتماد به مجلس قول داده بود که اجازه واردات برنج خارجی را در فصل برداشت برنج داخلی ندهد.
وزیر کشاورزی باید دقت لازم را انجام می داد تا واردکنندگان برنج زمانی که واردات آزاد است ثبت سفارش برنج را انجام داده و برنج موردنیاز را وارد کشور کنند و اقدام قانون ممنوعیت واردات باید در زمان خودش انجام می‌شد و نه در زمانی که قیمت برنج شکسته شده بود و تولیدات کشاورزان در دست دلالان در گردش بود.
اما با اصرار برخی از افراد خاص خلف وعده کرد. با فشاری که در کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی اعمال شد خوشبختانه شش ماه از سال واردات برنج در فصل برداشت ممنوع شده است. البته ناگفته نماند که معاون بازرگانی وزارت جهاد کشاورزی معتقد است که ممنوعیت ثبت سفارش به معنای وارد نشدن برنج تا پایان سال نیست، بلکه تا زمان بررسی های لازم و تأمین و تنظیم بازار ادامه دارد .
مسئولان کشاورزی ما باید پاسخ دهند این روند وارداتی آن هم در شرایط سخت اقتصادی و تحریم های در پیش رو مغایر با سیاست های اقتصاد مقاومتی نیست؟ آیا می دانند که واردات سال جدید که نسبت به سال ۹۵ روند صعودی داشته چه صدماتی به قشر زحمت کش کشاورز می زند. آن هم در سالی که قرار است گام های محکمتری برای جلوگیری از واردات بی رویه محصولاتی مانند برنج برداشته شود تا رنج برنج کاران کاهش یابد!!!!!
مسئولان و نمایندگان محترم کجای دلمان بگذاریم که قرار بود صدای کشاورزان شالیکار در خانه ملت باشند.
کدام کشور تولید کننده برنج را دیدید که بیش از نیازش وارد کند تا کشاورزانش مجبور به ترک آن و یا قرض های ناخواسته تن دهند.
حداقل از ژاپن ها یاد بگیریم که در دوره ای کوتاه، وقتی به دلیل افتی که در برنج رخ داد و نتوانستند برنج داخلی را تأمین کنند به اندازه ای وارد کردند که کشاورزان زحمت کش آسیب نبینند.
آیا زمان آن فرا نرسیده با حمایت همه جانبه در عرصه های مختلف تولیدی از برنج گرفته تا چای، ابریشم، گندم، میوه جات و…… در عمل به آنچه که با نام اقتصاد مقاومتی حرف می زنیم عمل کنیم؟
آیا زمان آن فرا نرسیده که به جای واردات با حمایت مادی و معنوی از کشاورزان، آنان را در راستای خود اشتغالی و تولید فراوردهای مختلف یاری کنیم؟ آیا زمان آن فرا نرسیده مسئولین نگاه خود را به برنامه خودکفایی برنج معطوف کنند؟
برنج یکی از اقلامی است که بی رویه وارد می شود. بماند که در اقلام دیگر نیز مستتر است. اگرچه دولت اعتدال گام های مثبتی برداشته اما سوال این است چرا رویه جلوگیری از واردات از یک دولت به دولت دیگر تفاوت ها زیاد دارد، تولیدات ما فرق کرده یا واردات در نیازهای ما رونق پیدا کرده؟
کدام برای ما مهمتر و کاراتر است شکستن دست کشاورزان با همه رنج ها و دردهای طاقت فرسایش برای گذران زندگی، یا باز بودن دست کسانی که برای واردات بی رویه اقدام می کنند؟
مسئولان ما شفاف بگویند ایا می خواهند کشاورزی هنچنان با طروات باقی بماند یا نه، می خواهند آن را نیز همچون دیگر مشکلات به کشور تحمیل کنند؟
اگر می خواهند، که قطعا می خواهند راهکارش چیست؟ و چه باید کرد که در حوزه کشاورزی ما دغدغه واردات را برای از بین بردان تولیدات داخلی نداشته باشیم؟
امید است در سالی که مزین به فرمایش مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) سال “اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال” نامگذاری شده است، با فعال کردن حمایت های علمی و عملی و ظرفیت بومی، که تولیدی است با منابع درون زاد، متّکی به امکانات و ظرفیت های انسانی، طبیعی و فنی موجود در داخل کشور باشد، و مسئولان کشاورزی نیز با نگاه آینده نگرانه و با محاسبات طبیعی و انسانی، نیازهای روزمره را مدنظر قرار دهند و کشاورزی را از افتادن در باتلاق نابودی نجات دهند.

به قلم: دکتر ابراهیم آذرپور (پژوهشگر و نویسنده) و رضا بژکول (روزنامه نگار)

لاهیجان ،زیبای خفته در باران !

لاهیجان، زیبای خفته در باران!

رضا بژکول   روزنامه نگار  

لاهیجان، زیبای خفته در باران!

گیلان استانی بزرگ با شهرهای زیبا و متنوع و دارای داشته های طبیعی و غیر طبیعی که می تواند گذرگاه بیشمار علاقمندان به زیبایی و طبیعت باشد.

به باور کارشناسان، لاهیجان یکی از ده ها شهر گیلان است که می تواند گردشگران بیشمار خارجی و داخلی را جذب و در آمد زایی کند.

لاهیجان شهری در شرق گیلان، با مساحت ۴۳۶/۷ کیلومتر و با آب و هوای معتدل و دارای ۱۸۰ آبادی و منابع غنی طبیعی و زمینی با محصولاتی همچون برنج (آغاز آن دوره هخامنشیان) چای (آغاز آن از قرن ۱۷) مرکبات، گندم، جو، فندق، ابریشم، و انواع سبزی، صیفی جات،حبوبات و…
با کارخانه جات متنوع چای، کلوچه،لوازم خودرو، چاپ،صنایع فلزی، نخ، همچنین با مناطق دیدنی و قدیمی زیبا مانند مسجد جامعه، حمام گلشن، مسجد اکبریه، پل خشتی، مقبره شیخ زاهد گیلانی، کوه شاه نشین (بام سبز فعلی )، استخر زیبا، مقبره کاشف السلطنه، عمارت امین دیوان، باغ منظریه، باغ ملی، تالاب امیر کلایه، ایستگاه کشاورزی، و بام سبز همراه با تله کابینی در دل طبیعت.

لاهیجان را باید با رخدادهای مهم در گذشته شناخت، از حمله مغول در سال ۷۰۶ -ه- ق ، تا قرار دادن قرارگاه اشغالگران و متجاوزان روس با موافقت شاه طهماسب در سال های بین ۴۵ -۱۱۳۶- ه- ق ، همه و همه از بود و نبود شهری با طبیعت زیبا، قدمت بالا، و مرکز تبادلات بازرگانی آن دوره است.

لاهیجان، یکی از شهرهای گیلان، که هر روز شاهد مهاجرت نسل های امروز و فرداست. مهاجرت جوانان به شهرها، استان ها و حتی کشورهای دیگر، گویای نبود شغل مناسب و یا درآمد کافی است.

لاهیجان با جلوه های ویژه طبیعی و زمینی، که زمانی دروازه ابریشم بود و رفت و آمد بازرگانان بزرگ اروپایی بخصوص از کشورهای همسایه، امروزه به دلیل نبود زیر ساخت های اقتصادی، محیط زیستی،ورزشی و… با قدمت بالا، اما دستاوردی پایین می باشد.

بیکاری، نبود سرمایه گذاری،اختلافات جناحی، طرح های نیمه تمام و تغییر بافت های سنتی به جای احیای آن از مشکلاتی است که نمایان است.

لاهیجان به دلیل تغییر کاربری زمین های کشاورزی برای ساخت و سازهای مسکن،مغازه و … در شرایط نابسامان از مشکلات عدیده برخوردار است که متاسفانه آنگونه که خواست عموم است توجه نمی شود و اگر هم توجه ای می شود در حد رفع تکلیف است.

این شهر با داشتن همه مواهب طبیعی می تواند امروزه یکی از بزرگترین شهرها در پذیرش توریست و گردشگرهای داخلی و خارجی باشد. اما به دلیل نبود زیر ساخت ها و امکاناتی مانند هتل چند ستاره، مکان های ساحلی مجزا و یا فضایی برای استراحتگاه گردشگران همچنان در حسرت توسعه مانده است.
شهری با داشتن مفاخر بومی و نخبگان ملی و جوانان دور اندیش امروزی چرا نتوانسته است به عنوان قطب بزرگ بازرگانی درگذشته و جلوه ویژه از طبیعت در اندازهای یک شهر رویایی باقی بماند!؟

شهری که می تواند یک استان را علیرغم همه داشته هایش تامین کند، چرا نتوانست حتی از پروژه های چندین ساله اش نتیحه ای بگیرد جای سئوال دارد!

لاهیحانی که استخر زیبا دارد اما دستاوردی ندارد، چرا باید با آن امکانات طبیعی جهت سرمایه گذاری و جذب گردشگری باز بماند!
لاهیجانی که داشته های طبیعی اش زبانزده بیشتر گرشگران است که بعضی از استان ها و حتی شهرها به آن حسرت می خورند! چرا نتوانست برنامه ریزی درستی داشته باشد که درآمدش نه تنها از برنج ،چای و…….. بلکه دالانی برای گردشگران خارجی و داخلی به شکل گسترده همراه با درامدهای کلان و با حفظ و حراست از محیط زیستش باشد ؟

اقای مسئول یا مدیر بزرگوار، لاهیجان را دریابید گیلان را سرافراز کنید نه از جنبه اقتصادی، کشاورزی، فرهنگی،علمی، ورزشی و هنری و…بلکه از جنبه زیبا شناسی و جذب گردشگری که می توان با برنامه ریزی درست معبری برای گردشگران و آیندگان ساخت.

لاهیجان را دریابید تا به جای آن همه گردشگری که به کشورها و شهرهای بعضا غیر طبیعی سیر و صفر می کنند، به شهر نمونه و طبیعی ایران،گیلان و لاهیجان گذر نمایند!

شهری با داشتن کوهای زیبا که برای هر کشوری نعمت است، و سبزه زارهای طبیعی که آرزوی هر دولت است، و بام سبزش با تله کابین که برای هر گردشگری شادی آفرین و جذاب است.

و روستاهای که جلوه خاصی از داشته های طبیعی و سنتی و دستی از قدیم دارد، و آثار باستانی اش که خلوت گاه باستان شناسان و تاریخ پژوهان است، و مزارع سرسبزش و باغات چایش و جنگل های بکرش و رودخانه و دریاچه های طبیعی اش، رهاوردی بزرگ برای گردشگران به دلیل زیبایی های طبیعی است! چرا نمی توانیم از آن آنچنان بهره گیریم که ترکیه از بعضی شهرهای خود گرفته و امارات نیز به وسعت یک شهر ما نتیجه و به اندازه فروش نفت ما درامد کسب کردند!

مسئولان لاهیجان را دریابید بیکاری را محو کنید.
سرمایه گذاری کنید جوانان را حفظ کنید تا گردشگران از داشتن این همه زیبایی طبیعی مجذوب شوند و علاقمند به سرمایه گذاری در این شهر طبیعی گردند و سرمایه های فکری شهر ما را نیز تقویت شوند.

از قدیم گفته اند لاهیجان عروس گیلان است اما این شهر نیازمند ملزوماتی و امکاناتی برای بالندگی، شادی و نشاط روحی و روانی و درامد زایی است.

شهری که زمانی دروازه ورود گردشگران و رهاورد قرن های تلاش و کوشش مفاخرانش بوده را با سهل انگاری و یا خدای نکرده با سو مدیریت در حوزه های مختلف به خرابه ای تبدیل نکنیم.
بشنوید نقدها، تحلیل ها و نگاه ها و فریادهای فرهیختگان شهر ما در جهت بهروزی و پیشرفت توجه خاصی شود و از دل نقدها بهترین ها انتخاب گردد.

راه برون رفت از همه کاستی ها این است که بدون هر گونه بوروکراسی اداری و موانع احتمالی، اجازه دهید ان جی او ها در رشته ها و تخصص های مختلف شکل گیرند و آنانی که توانایی دارند تا حیات و نگاهشان را در جهت ایجاد بسترهای مناسب برای خوب زیستن، و بودن دررکنار هم را صرف کنند بکار گرفته شوند.

لاهیجان را دریابید و با برگزاری نمایشگاه های سنتی و تولیدی در روزهای خاص و گسترده، و فراخوان برای شرکت همه تولید کنندگان، نواوران گردشگران را مجذوب تولیدات دستی و سنتی شهر و روستا کنید تا هم منبع در امدی باشد و هم تنوعی برای شناختن آنچه که از گذشته بوده و همچنان نیز تاثیر گذار است. می توان این نمایشگاه را در شهر و روستاهای بزرگ برگزار تا همگان از آنان بازدید نمایند و مفری باشد برای مسافران و علاقمندان به تولیدات سنتی و بومی.

لاهیجان را دریابید و با برگزاری نمایشگاه های مختلف از تولیدات کشاورزی گرفته تا منسوجات، از سبزیحات تا میوه جات، از کالاهای متنوع تولیدی مانند کلوچه و برنج ،تا چای و …گامی به پیش نهید.

لاهیجان را با همه زیبایی طبیعی اش دریابیدپیش از انکه دیر شود.البته نباید از زیبایی طبیعی دیگر شهرهای استان گیلان به آسانی گذشت. هر شهر گیلان مانند موادخامی است که نیازمند بهره برداری درست و بهینه از آن است. اما یادمان باشد قدمت شهر لاهیجان از گذشته دور آنچنان زبانزد خاص و عام است که تاریخ استان گواه می دهد که نمی توان به راحتی از این شهر با آن زیبایی و قدمت به راحتی گذشت.

لاهیجان را برای فردای بهتر با سرمایه گذاری، مدیریت های شفاف، زیر ساخت مناسب، و استفاده بهینه از آنچه که در این شهر وجود دارد بهره گیرید.

لاهیجان را دریابید اگر به گیلان سرسبز و پیشرفته و ایران متنوع و توسعه یافته علاقمندید.

 

رضا بژکول

روزنامه نگار