شاخص هایی که فدراسیون فوتبال ایران از آن عقب ماند رضا بژکول روزنامه نگار

‍ ‍ ⚽️ شاخص هایی که فدراسیون فوتبال ایران از آن عقب ماند


✍رضا بژکول   روزنامه نگار 


منبع : روزنامه اعتماد 


فدراسیون فوتبال هر کشوری بانی تحول و تطور در امکانات ، ورزشگاه ها، روندها و کنترل باشگاه ها است. یکی از راه های تحول در فدراسیون ها به روزکردن تکنولوژی های روز دنیا جهت جلوگیری از هر گونه تنش ها ، درگیری ها ، اختلاف ها، تبعیض ها و البته همراه کردن شایسته ها در فدراسیون ها است. متاسفانه ما در چند دهه گذشته از داشتن چنین فدراسیونی محروم بودیم . فدراسیون فوتبال داریم اما نگاه کارشناسی و به روز نداریم! فدراسیون داریم اما از تکنولوژی جهان به درستی بهره نمی گیریم. فدراسیون داریم اما عملگرا نیستیم. 


فدراسیون داریم اما فرصت ساز و موقعیت آفرین برای نسل های حال و آینده نیستیم.


موارد زیر نشانه هایی از فاصله ما با برنامه ها و امکانات روز فوتبال دنیا است که فدراسیون ما نه آن را به درستی کارشناسی می کند و نه آنچنان پیگیری. اگر هم هر دوره ای آمدند گفتند پیگیرند، در بیشتر موارد در حد شعار و وعده مانده اند.


۱- ورزشگاه ها، شماره گذاری صندلی ها برای ایجاد نظم در استادیوم ها


۲- بلیت فروشی اینترنتی جهت سهولت خرید برای تماشاگرها، صندلی های شماره دار جهت جلوگیری از درگیری ها، اتلاف وقت و مبارزه با دلال ها


۳- ویدیو چک، جهت جلوگیری از تضییع حق تیم ها و تغییر در نتایج بازی ها (حتی به طور آزمایشی هم ویدیو چک را در پایتخت آغاز یا اجرا نکردند.)


۴- خصوصی سازی نکردن باشگاه های مطرح و پرطرفدار استقلال و پرسپولیس که سال ها در حد شعار و وعده مانده است.


۵- نبود نماینده واقعی و فردی آگاه به فوتبال در هرم آسیا برای دفاع از ایران در تصمیم گیری ها


۶- اصلاح ساختار ورزشگاه ها از دستشویی ها گرفته تا رنگ آمیزی سکوها


۷ - استاندارد یا مدرن نکردن زیر ساخت ورزشگاه ها در فصول مختلف، جهت نگهداری درست چمن و بهره گیری از آب باران


۸- عدم همراهی یا دستور به باشگاه ها جهت ساختن و داشتن ورزشگاه های اختصاصی به خصوص برای باشگاه های به ظاهر خصوصی یا حتی دولتی


۹- عدم تربیت مدیران شایسته و توانا برای فوتبال، جهت حضور در هیات ها


۱۰- عدم شفاف سازی بودجه باشگاه ها از طریق رسانه ها و گزارش آن به هوادارها


۱۱- نداشتن برنامه ریزی دقیق و کوتاه مدت و بلندمدت برای باشگاه ها و بازی تیم های ملی ما در همه رده ها (اگرچه گام کوچکی برداشته شده)


۱۲- نبود شفافیت در چگونگی درآمدها از طریق تبلیغات ها، یا فروش لباس ها در رسانه ها یا استادیوم ها


۱۳- توجه نکردن به پایه ها در همه باشگاه ها و تیم های ملی فوتبال ما. (بیشتر بازیکنان ملی یا باشگاهی با استعدادهای فردی ظهور و بروز پیدا می کنند.)


۱۴- عدم مبارزه قاطع با فساد در فوتبال در همه رده ها، از مربی تا بازیکن، از مدیر باشگاه ها تا اسپانسرها و حتی دلال ها.


امید آنکه شایسته سالاری در مدیریت فوتبال و ورزش ما نهادینه شود تا شاهد اوج گرفتن تیم های فوتبال ایران در همه رده های آسیا و جهان باشیم و منتظر نمانیم تا با انتخاب مربیان بزرگ خارجی و هزینه های سرسام آور مالی فوتبال ما رنگ جهانی بگیرد.

                                                                          irranews        

فیلتر وجودمان کجاست ؟ رضا بژکول پژوهشگر اجتماعی

✅ فیلتر وجودمان کجاست ؟ 

درامد ریالی ؛ هزینه دلاری ! رضا بژکول روزنامه نگار

✅ درآمد ریالی؛ هزینه دلاری! 


✍رضا بژکول     روزنامه نگار 


سرمقاله :  روزنامه مردم سالاری

 (98/6/5)

 


طی سال‌ها و بخصوص ماه‌های اخیر، زندگی مردم ایران به جای ثبات اقتصادی و آرامش زندگی، نه تنها تغییر آنچنانی نکرده، بلکه به هر دلیلی، دشوارتر هم شده است. طی سال‌های گذشته، زندگی روزمره ما شده چرتکه انداختن با حقوق‌های ریالی، اما خرج دلاری به دلیل بی‌ثباتی اقتصادی! برای اینکه ببینیم چرا خرج زندگی ما دلاری است، نیازمند مثال‌های عینی هستیم.

با محاسبات دلاری بالای 11 هزار تومانی فعلی، می‌شود حساب و کتاب کرد چرا نرخ اجناس کهکشانی است، اگرچه نرخ دلار به تبادلات و تحولات در حوزه‌های مختلف از جمله سیاست و اقتصاد بستگی دارد. به نظر می‌رسد کالاهای اساسی مردم بیشتر از دلار دوازده هزار تومانی گران شده و ما نیز در همان سطح برآورد می‌کنیم تا بهتر بتوانیم به شرایط اقتصادی این روزهای کشور خود دست پیدا کنیم و ببینیم حال و اوضاع اقتصادی با درآمد نفتی یا غیرنفتی چگونه است!

محاسبه کالاهای اساسی در نظر گرفته شده برای یک تا دو روز برآورد شده که باید بتوان یک ماه محاسبه کرد، آن وقت دید حال و اوضاع ما چگونه است!

گوشت کیلویی 120 هزار تومان = 8 دلار 

مرغ کیلویی 15 هزارتومان = 1 دلار 

تخم مرغ شانه‌ای 13 هزار تومان = 1 دلار 

پیاز و سیب زمینی کیلویی 10 هزار تومان = نزدیک به 1 دلار 

برنج کیلویی 22 هزار تومان = 5/1 دلار 

چای کیلویی 50 هزار تومان = 4 دلار

مایع دستشویی و ظرفشویی 10 هزارتومان = 1دلار

قند و شکر 12 هزارتومان = 1دلار

شیر و ماست 10 هزار تومان =1 دلار 

نان میانگین 2 هزارتومان برای یک خانواده چهار نفره با یک وعده 10 هزارتومان = 1 دلار 

با همه حداقل‌های درنظر گرفته شده، بیست دلار برای فقط بعضی کالاهای اساسی، آن هم یک تا سه روز محاسبه شده است !

از اقلام ضروری مورد نیاز دیگر مانند لوبیا، عدس، پنیر، البسه و میوه‌ها و... می‌گذریم چون ما را تشویق کرده‌اند یا نخرید یا اشکنه بخورید!

حال بیاییم مبالغ اعلامی و فرضی را مقایسه کنیم با حقوق کارگران و بازنشستگان که بخش اعظم جمعیت کشور ما را تشکیل می‌دهند.

براساس آمار داده شده توسط وزارت کار امسال حقوق کارگران (با افزایش 36 درصدی) به دو میلیون تومان رسید! قدر مسلم این مبلغ برای اکثریت کارگران یکنواخت خواهد بود. طبق داده‌های آماری، نزدیک به 11 میلیون نفر کارگر داریم که اگر میانگین اعضای خانواده هر کارگر را چهار نفر در نظر بگیریم، یعنی 44 میلیون نفر. 

بازنشستگان نیز شرایط مشابهی دارند. بر اساس آنچه که یکی از مدیران سازمان بازنشستگی گفته 95 درصد بازنشستگان، حداقل دریافتی آنها یک میلیون تا یک میلیون و دویست هزار تومان است که با افزایش سال 98 در بهترین حالت ممکن، به دو میلیون تا دو میلیون و نیم می‌رسد!

براساس داده‌ها، نزدیک به شش میلیون بازنشسته داریم که اگر میانگین جمعیت آنها را باز چهار نفر در نظر بگیریم می‌شود 24 میلیون نفر. 

اگر بخواهیم رقم‌های بالا را با حقوق بازنشستگان محاسبه کنیم تنها برای یک زوج سن و سال گذشته دونفره که صاحب مسکن باشد و بدهی بانکی و غیر بانکی نداشته باشد و فرزند هم نداشته باشد شاید تا اندازه‌ای جواب دهد!

اما آنهایی که خانه دارند یا مستاجرند، دانشجو هم دارند و احتمالا بخشی از آنها فرزندانی دارند که بیکارند یا پا به ازدواج گذاشته‌اند آیا می‌توانند با حقوق‌های حداقلی گفته شده در بالا زندگی کنند و اموراتشان را بگذرانند!؟ 

کارگران زحمتکش را در نظر بگیرید، اگر مستاجر باشد و فرزند دانش آموز یا دانشجو هم داشته باشد و با شرایط موجود بخواهد با همان درآمد دو میلیونی یا به فرض سه میلیونی زندگی کند به کجای زندگی کارگران می‌رسد تا روز یا ماه خود را بدون استرس سپری کند؟!

مسئولان بزرگوار؛ شما خودتان را جای این دو قشر ضعیف جامعه بگذارید، قشری که بیشترین آمار جمعیتی را در خود جا داده است. آیا می‌توان با حقوق‌های داده شده زندگی کرد؟ آن هم در شرایطی که یکی پیر و بازنشسته با نداشتن شغل دوم و دیگری جوان اما با حداقل زندگی! یکی می‌تواند کار کند یک شیفت و شاید هم دو شیفت برای گذران زندگی سخت و روزمره و آن دیگری نای نفس کشیدن ندارد و در مانده؛ آن هم با هزینه‌های سنگین!

این همه مشکلات اقتصادی را کجای دلمان بگذاریم؟ اکثریتی سختی را تحمل می‌کنند و به گذران روزمرگی مشغولند و اقلیتی می‌تازند با درآمد بیشتر و زندگی مرفه‌تر.

دولت محترم تدبیر و امید، قرار بود چرخ اقتصادی بچرخد و مردم برای یک زندگی آبرومندانه و حداقلی زیست کنند نه اینکه هشت آنها در گرو نه‌اشان باشد. مشکل کجاست؟ دشمنان هستند یا سوء مدیریت؟ 

ای کاش می‌شد برای یکبار هم شده مسئولان خود رادر شرایط اکثریت مردم ایران قرار می‌دادند و با دردشان می‌ساختند و آشنا می‌شدند و می‌دیدند که مردم چگونه صورتشان را سرخ نگه می‌دارند تا در کنار بچه‌های خود شرمنده نباشند.

اقایان مسئول ، به عنوان دومین کشور دارای ذخایر نفت و گاز در جهان، با منابع عظیم طبیعی چرا شرایط مالی و اقتصادی ما باید این باشد؟ اگر بخواهید تحریم‌ها را وسیله توجیه خود قرار دهید که ما در شرایط جنگ اقتصادی یا تحریم هستیم، باید گفت ما طی چهل سال گذشته با فرازو نشیب‌های مختلف، در تحریم ظالمانه قدرت‌ها بودیم اما دوران طلایی هم داشتیم که نفت را به قیمت 100 تا 120 دلار فروختیم ولی باز در حداقل‌های زندگی و رفاهی مشکل داشتیم. چرا؟


پاسخ به این سئوال و آسیب‌شناسی آن می‌تواند راه برون رفت از سوءمدیریت‌ها را در فرایند زمان، گذشته، حال و آینده هموارتر کند.

                                                irranews@