هفت غول مرگبار که زمین را نابود می کند رضا بژکول روزنامه نگار

❇️ هفت غول مرگبار که زمین را نا بود می کند



    رضا بژکول       روزنامه نگار 


گله ای از فیل های استعاری عظیم الجثه در جنگل ها هستند که دور برما را گرفته و دارند زمین زا نابود می کنند ،ما می بینیم ،اما وانمود می کنیم که نیستند، آنها ظاهرا از بین رفته اند اما در حال رشد و نمو هستند، این دسته از موجودات عظیم الجثه استعاری در حال تخریب زمین هستند که در ادامه به بخشی از این موجود خود ساخته می پردازیم باشد که درس گیریم .


مصرف گرایی


پدیده بسیار مخربی که در فعالیت روزمره ما دست بالایی دارد ،که به همراه مدل اقتصادی  آن را پشتیبانی می کند .زباله و تخریب های زیست بومی در مقیاس عظیم ،و مصرف گرایی بیش از اندازه ما را به سوی جنگل زدایی ،استخراج بیش از حد از معادن ،هدر رفتن منابع طبیعی و آلودگی محیط زیست سوق می دهد .برای نجات از فجایع زیست بومی باید جلوی آن را گرفت


شرکت های بزرگ

 

در دنیا 200 شرکت بزرگ وجود دارد که بر جهان حکومت می کند و از لحاظ جغرافیایی 180 کشور جهان را تحت سیطره خود دارد ، قدرتی فراتر از کشورها و نهادهای جهانی و جالبتر اینکه تنها چند میلیون نفر را به استخدام خود در آورده است .این شرکت ها بر روی بیش از 80 درصد اقتصاد جهان اثر گذارند ،سوخت های فسیلی را می سوزانند بیشتر از آنچه خورده می شود و یا رشد می کند ،فروشنده و توزیع می کنند ،از پرداخت مالیات طفره می روند و با دولت های ملی کنار می ایند ، و تولید پلاستیک  آنها دورترین دریاها را آلوده می کند و باعث تغییرات اقلیمی وسیعی در جهان می شوند .


راننده های خطرناک


خودرو نیز از فیل های مجازی برای داغون کردن زمین است .بر اساس آمارهای داده شده  نزدیک به دومیلیارد خودرو در خیابانهای جهان تردد می کنند و یا حاضر خواهند شد، که تنها یک دهم آنها خودروهای سبز نامیده می شوند.  تنها هوا نیست که این خودروها آن را  آلوده و یا مسموم می کنند و  یا گازهای گلخانه ای نیست که آنها متصاعد می کنند ،بلکه بیشترین تخریب آنها طبیعت و حیات وحش است . خودروها با رشد شهرها بر زندگی مردم چیره شده اند و آنها هستند که تعیین می کنند چگونه سفر کنند، کجا زندگی کنند ، و حتی چگونه بمیرند . بر اساس برآوردها طی بیست سال آینده تعداد خودروها در خیابانهای جهان  دوبرابر می شود .


جمعیت انسانی 


کسی حاضر نیست در باره جمعیت جهان سخن بگوید، از سال 1960 تا 1999جمعیت زمین از 3 میلیارد به 6 میلیارد نفر رسیده و  اکنون نزدیک به  8 میلیارد نفر پیش بینی می شود ، برآوردها حاکی است تا سال 2050 به ده میلیارد نفرخواهد رسید  ، که قطعا همه خودرو ،رایانه و موارد دیگرخدماتی می خواهند، و چگونگی مصرف انسان ، از این جمعیت یک میلیارد نفر در فقر مطلق زندگی می کنند ( بخش اعظم آن در آسیا هستند)که  تاثیر وسیعی بر روی جهان خواهد گداشت و باعث خواهد شد فشار مضاعفی روی منابع و محیط زیست داشته باشد.


فرسایش خاک 


در این اتاق  هفت غول نابود کننده  ،خاک و زیست بومی هیچ کس نمی خواهد از آن سخنی بگوید ، به دلیل اینکه کشاورزی و جنگل بانی نامناسب ،چندین برابر به جای احیا شدن زمین  شسته  می شود .خاک در بردارنده غذای کره زمین ،و تهیه آب آن عامل رشد بخش بزرگ سیاره و زندگی همه موجودات و حیوانات است .در طی 40 سال گذشته 30 درصد خاک به زمین های نابارور تبدیل شده است و نشانی برای از بین رفتن آن طی سالهای آینده ، که از کشوری به کشور دیگر فرسایش می شود. چنانچه خاک حفظ نشود محیط زیست در آینده شاهد فاجعه ای عظیم انسانی خواهد بود.


نابرابری 


خواهر کوچک تر گله فیل های مجازی و یا استعاری به شمار می رود ،جدا از کینه و نفرتی که بین فقیر و غنی وجود دارد، می گویند نابرابری باعث انحطاط زیست محیطی هم می شود .هر چقدر فاصله ها بیشتر زباله بیشتری تولید می شود ،گوشت و آب بیشتری مصرف می شود ،و بیشترین تاثیرش این است که باعث استرس و اضطراب و فشار زیادتر بر مصرف مردم فقیر می گردد.نابرابری همچنین ممکن است واکنش های جمعی مورد نیاز برای حفاظت از طبیعت را تضعیف کند .


فقر


فقر بزرگترین تهدید برای بیشتر گونه ها در سالهای آینده است ،طبق گفته شبکه رصد جهانی "ترافیک "حدود 88 میلیون گل ارکیده وحشی ،2/6 میلیون پرنده وحشی زنده شکار شده و 5/7 میلیون لاک پشت زنده شکار شده، بین سالهای 1996تا 2001 در سطح جهان خرید و فروش شده اند .همچنین بیش از 100 میلیون ماهی و 5/1 میلیون پرنده زنده و 440 هزار تن گیاه دارویی ،هر سال به طور غیر قانونی خرید و فروش می شوند که رونق دهنده همه اینها ثروتمندانی هستند که جهان را در اختیار خود دارند تا با استفاده از این ها ، دارو ،سوغاتی ،نمادهای خشک شده ،مصالح ساختمانی و غذا درست کنند .


ما مجبور نیستیم با این غول های مجازی  ویا استعاری  زندگی کنیم ، آنها می توانند از جنگل بیرون رانده شوند و یا جلویشان گرفته شود ،ما انسانها در طبیعت زندگی می کنیم ،ما می توانیم دست

نپوتیسیم و انتی نپوتیسیم رضا بژکول روزنامه نگار

نپوتیسم و آنتی نپوتیسم


رضا بژکول    روزنامه نگار

 

آفتاب یزد ۹۶/۸/۳


http://aftabeyazd.ir/?newsid=87966


بر اساس نظریه دانشمندان علوم اجتماعی ، نپوتیسم را به خویشاوند سالاری معنی کرده اند و آن را مصداق فساد اداری می دانند که رابطه را به جای ضابطه دخالت می دهند تا عامل کند شدن و

از بین بردن رشد و بالندگی و وحدت یک کشور شود . عملی که باعث می شود افراد شایسته، نخبه، متخصص از ورود به عرصه قدرت و حتی قدرت‌های خرد نیز باز بمانند و عامل کند شدن و شتاب گرفتن رشد و توسعه کشور شود .


به نظر می رسد اولین خانه تکانی در موضوع فوق وانتخاب شایستگان به جای وابستگان را دولت ها باید از خود شروع کنند و دست به یک خانه تکانی وسیع در این زمینه بزنند . دولت ها به افرادی احتیاج دارند که با هوش و متخصص باشند، توانایی و تصمیم گیری مدبرانه ای در حوزه های مختلف کسب کرده و اطلاعات خوبی از جهان پیرامونی خود برخوردار باشند .


فراموش نکنیم که نپوتیسم در همه دولت‌ها بوده و متاسفانه هنوز هم جریان دارد . این امر راهبرد خوبی برای رسیدن به یک جامعه شایسته سالار نیست، در تمام ادوار گذشته بستگان و نزدیکان افراد به جریان قدرت، نفوذ و لابی‌های داشتند ودر رکن های اصلی قدرت حضور موثر پیدا کردند. چنین روندی نشان از این دارد که شایسته سالاری هنوز به درجه رفیع خود نرسیده و نگاه مسئولان ما در انتخاب ها هنوز سنتی و نسبی است. باید نگاه‌ها را شست و به جای تکیه به نپوتیسم، اجازه داد تا نخبگان و شایستگان در حوزه‌های مختلف عرض اندام کنند شاید این همه مشکلات و تقابل‌ها در کشور رخت بربندد.


به نظر می‌رسد ما نیازمند قانونی به نام

آنتی نپوتیسیم هستیم، قانونی که در قرن نوزدهم

در برخی کشورها اجرا شد و قاعده استخدام بستگان را از سوی یک موسسه عمومی و رعایت حال آنان را ممنوع اعلام کرده بود. این قاعده شرکت های سهامی را نیز که دارای سهام عام بودند شامل می شد و بر اساس همین قوانین دادگاه افراد را مجازات می کرد. نمونه آن که در شورای شهر "راک هیل "آمریکا در سال 2005 اتفاق افتاد و دستور اخراج "مت کوپر" را از

آتش نشانی صادر کردند که جرمش ازدواج با دختر

رئیس سازمان آتش نشانی وقت بوده، چه ایرادی دارد قوانینی در کشورما تصویب شود تا جلو نپوتیسم به هر شکل مختلف گرفته شود تا هر کس شایسته تر است، در مسئولیت‌ها حضور پیدا کند نه هر کس که به مسئولان نزدیکتر.


جدای از این قوانین پست‌های اجرایی در کشور ما براساس رتبه بندی نیست اگر هم هست هیچ توجهی به آن نمی شود تا افراد گام به گام مراحلی را طی کنند و به بالاترین پست ها برسند . برای نمونه در ژاپن ارتقاو جهش شغلی بسیار کند است و به صورت افقی انجام می شود .مثلا  یک معلم ژاپنی برای پست مدیریت سالها باید زحمت بکشد و وقت لازم است تا انتخاب شود .تازه اگر شایستگی اش را داشته باشد چه بسا این ارتقا سالهای سال طول بکشد. برای انتخابش  نیز معیارهای چون کارایی فردی، تیزهوشی و ابتکار عمل مدنظر و ملاک می باشد (منبع: مدیریت در ژاپن) چرا در کشور ما رتبه بندی به صورت قانونی اجرا نمی شود و اگر می شود چرا یک فرد به دلیل نسبت و خویشاوندی با یک مدیر، رئیس، نماینده یا وزیر طی مدت کوتاه به بالاترین پست ها دست پیدا می کند بی آنکه مراحل آن را طی کرده باشد .آیا این امراخلاق و ضوابط را زیرسوال نمی‌برد؟


متاسفانه پدیده نپوتیسم به کل کشور تعمیم پیدا کرده، حتی در استان ها و

شهرستان های کوچک نیز قابل لمس است و عامل

یاس و ناامیدی خیل عظیمی از نخبگان و جوانان شایسته کشور که سرانجامش مهاجرت سالانه 300 هزار نفر به کشورهای دیگر است . این درحالی است که بیشتر کشورهای جهان نپوتیسم را جرم می دانند اما در کشور ما

به شکل های مختلف در حوزه های مختلف

ظهورپیدا می کند .به نظر می رسد تصویب قانونی جهت جلوگیری از نپوتیسم یا

خویشاوند سالاری از ضروریات این روزهای کشور است .هر قدر دیرتر بجنبیم و تصویب کنیم، جوانان

بیشتری را مایوس خواهیم کرد تا از سرزمین مادری خود مهاجرت کنند .


 نگذاریم میلیاردها دلار سرمایه انسانی به دلیل سهل انگاری و نبود شایسته سالاری از کشور خارج شوند . اگر به ایران و به خاک این سرزمین علاقمندیم.

نخبگان و توسعه رضا بژکول پژوهشگر اجتماعی

نخبگان و توسعه

رضا بژکول = پژوهشگر اجتماعی


 آفتاب یزد  96/11/29

http://aftabeyazd.ir/?newsid=99223

واژه نخبگان را به معنای بزرگان، صاحبان فکر، شخصیت و توانایی‌ها‌ی وسیع فکری و سازمان دهی معنی کرده اند که شامل دو گروه می‌شود.
 نخبگان فکری و نخبگان ابزاری، نخبگان فکری افرادی هستند که اندیشه، فکر، روش‌های بهینه، تئوری، آینده نگری و دور اندیشی تولید می‌کنند مانند روشنفکران، دانشگاهیان، نویسندگان، اصحاب مطبوعات و محققین.
 اما نخبگان ابزاری صاحبان قدرت سیاسی واقتصادی هستند که البته می‌تواند در عرصه سیاست یا نظام اقتصادی از توانایی‌ها‌ی فکری نیز برخوردار باشد مانند وزیران، نمایندگان مجلس و استانداران.

در همه کشورهای توسعه یافته این دو گروه رل اصلی را در تحقق توسعه بر عهده دارند. یکی از روش‌ها‌ی موفق در هر جامعه توسعه یافته این است که تلفیقی از نخبگان ابزاری با نخبگان فکری و نهادهای مدنی ایجاد شود تا جامعه را هدایت و یاری نمایید. نقش اساسی برای توسعه بر عهده نخبگان فکری و ابزاری است. در جوامع پیشرفته مانند اروپا و آسیای شرقی ائتلاف منطقی و عقلایی میان این دو گروه وجود دارد که باعث پیشرفت‌ها‌ی فراگیر شده است. تا زمانی که میان نخبگان ابزاری و فکری ائتلاف و اجماع نظر روشی و کیفی وجود نداشته باشد امکان توسعه فراهم نمی‌شود.

صاحبان قدرت و صاحب فکر و تخصص، عامل به فعل هستند اگر بین این دو گروه وحدت یا اجماع نظری ایجاد شود خمیر مایع آن به غنی شدن جامعه کمک می‌کند، اما اگر بین این دو در سطح وسیعی اختلاف یا دوگانگی در رفتار و گفتارشکل گیرد قطعا آنی که آسیب می‌بیند جامعه و کشوراست.

یکی از راه‌ها‌ی موفقیت و از وظایف مهم و همیشگی نخبگان در هر جامعه آسیب شناسی مکرر و دایمی از وضعیت جامعه است، هم در توسعه فراگیر و هم در طراحی الگویی برای اینده. 
بنابر این از موانع توفیق نخبگان در روند توسعه، فقدان اجماع نظر پیرامون برخی کلیات و نیز واگرایی آنها در روش دستیابی به توسعه است.

راه دیگر برای موفقیت ، گردش نخبگان در یک جامعه است که متاسفانه در کشورهای در حال توسعه مانند ایران امکان این گردش به کندی صورت می‌گیرد، دولت‌ها‌ نمی‌توانند نسبت به طبقه متوسط از جمله نخبگان جامعه بی تفاوت باشد، تنها در گردش نخبگان است که جامعه مدنی قوی، شفافیت در کارکردها و بهینه سازی سیاست‌ها‌ی کلان کشور سرعت بهتری می‌گیرد.
 راهی جز این نیست که این دو گروه به جای دفع همدیگر رافع گفت‌وگو و همکاری با همدیگر شوند و در یک روند آزاد و مدنی و فارغ از شعارها یا تقابل‌ها‌ به جامعه کمک کنند. مالزی، کره، ژاپن و خیل زیادی از کشورهای توسعه یافته با همین روش موفق شدند که توسعه فراگیر را در جامعه خود جامه عمل بپوشانند.
 اجماع نخبگان فکری و ابزاری , فرآیند رشد و توسعه را تسهیل می‌کند. تقابل یا دفع همدیگر در بسترهای اجتماعی باعث کند شدن رشد و توسعه در یک جامعه می‌شود. انسداد گردش نخبگان در جامعه عامل کندی و تضعیف در شکل‌گیری توسعه همه‌جانبه خواهد بود. اینگونه نیست که یکی تامین‌کننده زمینه رشد و انتخاب باشد و دیگری در حیات خلوت خویش پاسخگوی هیچ نقد و نظری نباشد. 
جامعه زمانی به شکوفایی می‌رسد که نخبگان فکری و ابزاری به جای دفع همدیگر با نگاه به آینده، منافع ملی را در نظر داشته باشند و برای بر طرف کردن اولویت‌ها‌ گامی موثر بر دارند. 

به امید آن روز